مصعب بن عمیر
مصعب بن عمیر
مشخصات فردی |
|
نام کامل |
مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار قُصی |
کنیه |
ابوعبدالله |
لقب |
مصعب الخیر |
زادروز/زادگاه |
|
محل زندگی |
مکه • مدینه |
مهاجر/انصار |
مهاجر |
نسب/قبیله |
|
درگذشت/شهادت |
3ق در جنگ احد - شهادت به دست ابن قمیئه |
مدفن |
|
مشخصات دینی |
|
حضور در جنگها |
|
هجرت به |
حبشه • مدینه |
دلیل شهرت |
|
نقشهای برجسته |
مبلغ اسلام |
دیگر فعالیتها |
اقامه نخستین نماز جمعه در مدینه |
مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار قُصی، (درگذشت 3ق)از صحابه پیامبر که در جنگ بدر شرکت داشت و در جنگ احد به شهادت رسید.
مصعب از کسانی بود که در خانه ارقم به اسلام گروید و به حبشه هجرت کرد. رسول خدا(ص)، او را برای تبلیغ اسلام به یثرب فرستاد.
محتویات
کنیه و لقب
مصعب از صحابه و کنیهاش ابوعبدالله است.[1] او همچنین مصعب الخیر لقب داشت.[2]
مادرش، خناس، دختر مالک از ثروتمندان قریش بود. مصعب در خانوادهای مرّفه بزرگ شد؛ پدر و مادر مصعب پیش از اسلامش، او را بسیار دوست داشتند و بهترین لباسها را به تن او میکردند.[3]
زینب بنت مصعب بن عمیر، دختر او و حمنه بود و نسل مصعب جز از طریق او ادامه نیافت.[4]
اسلام
مصعب از نخستین مسلمانان است؛ او هنگامی که پیامبر در خانه ارقم به دعوت سری مشغول بود، اسلام آورد. وی اسلامش را از اقوام و مادرش پنهان میکرد و گاهی اوقات مخفیانه نزد پیامبر رفت و آمد میکرد تا اینکه عثمان بن طلحهاو را در حال نماز دید و خبر مسلمان شدن او را به اطرافیان و مادرش داد. آنان، مصعب را زندانی کردند و او در زندان بود تا اینکه به حبشه مهاجرت کرد.[5] وی همچنین در کنار رسول خدا و بنی هاشم در شعب ابی طالب محصور بود.[6]
مبلغ اسلام
در سال دوازدهم بعثت، پس از پیمان عقبه که گروهی از مردم یثرب با پیامبر بیعت کردند، اسعد بن زراره به نمایندگی از آنان از پیامبر خواست تا برایشان شخصی را بفرستد که به آنها قرآن تعلیم کند و دستورات دیگر اسلام را بیاموزد، رسول خدا(ص)مصعب را به همراه آنها فرستاد.[7] تبلیغ او در یثرب سبب شد افرادی مانند سعد بن معاذ و اسید بن حضیر و عباد بن بشر بن وقش اسلام را برگزینند.[8] مصعب نخستین مهاجری بود که قبل از رسول خدا به مدینه آمد.[9]
نماز جمعه مدینه
مرقد کنونی شهدای جنگ احد
مصعب بن عمیر نخستین کسی است که در مدینه نماز جمعه گذارد؛ او برای پیامبر(ص)نامه نوشت و از آن حضرت اجازه خواست تا با مسلمانان مدینه نماز جمعه بگزارد، پیامبر(ص) اجازه فرمود. او نخستین بار مسلمانان را در خانه سعد بن خیثمه جمع کرد و با دوازده تن نماز جمعه گزارد.[10]
رسول خدا بین او و ابو ایوب انصاری، عقد اخوت برقرار کرد.[11] همچنین گفته شده است رسول خدا بین او و سعد ابی وقاص و ذکوان بن عبدالقیس نیز عقد اخوت جاری کرد.[12]
مرقد حمزه و دیگر شهدای احد پیش از تخریب
جنگ بدر
در جنگ بدر، پرچم جناح راست مسلمانان به دست مصعب بن عمیر بود.[13] در این جنگ زراره بن عمیر برادر مصعب اسیر مسلمانان شد، گروهی از مصعب خواستند تا برادرش را آزاد کند وی در پاسخ گفت: دستور دادهام دستهای او را محکم ببندد، تا از مادرش که زن ثروتمندی است، در برابر آزادیش فدیه بگیرند.[14]
درگذشت
مصعب در جنگ احد نیز پرچمدار سپاه اسلام بود[15] هنگامی که گروهی از مسلمانان به گردآوری غنائم روی آورند، دشمن از این فرصت استفاده کرد و از پشت سر به مسلمانان حمله نمود، ابن قمیئه لیثی به مصعب حمله کرد، دست راست او را قطع نمود، در این هنگام شایعه شد که رسول خدا به شهادت رسیده است، مصعب آیه144 آل عمران را قرائت کرد. مصعب پرچم را به دست چپ گرفت و ابن قمیئه دست چپ او را نیز قطع کرد، او سپس پرچم را به سینه چسباند، و با ضربه ابن قمیئه به شهادت رسید.[16] پیامبر قاتلش ابن قمیئه را نفرین کرد.[17] رسول خدا پس از پایان جنگ، کنار جنازه مصعب آمد و آیه 23 سوره احزاب را که درباره شهیدان است قرائت نمود.[18] چون چیزی نبود تا او را کفن کنند، عبایی روی جنازه او انداختند که بدن مصعب را کامل نمیپوشاند، پیامبر فرمود آن را روی سرش بکشید، پاهایش را با برگ گیاهی بپوشانید.[19] هنگامی که اصحاب جنازه او را میبردند پیامبر خاطرات گذشته را یادآور شد و فرمود:
«فراموش نمیکنم که تو را در مکه میدیدم، در حالیکه هیچ کس جامه و سر و لباسی بهتر از تو نداشت و امروز با سر خاک آلود در بردی پوشیده شدهای.»[20]
سن او هنگام شهادت 40 یا بیشتر ذکر شده است.[21] به فرمان رسول خدا(ص)او به همراه برادرش ابو الروم، عامر بن ربیعه و سویبط بن حرمله در یک قبر به خاک سپرده شدند.[22]
حمنه، همسر او بود که برای آب دادن به زخمیها به منطقه احد آمده بود، او بعدها با طلحه بن عبیدالله ازدواج کرد و محمد بن طلحه بن عبیدالله را به دنیا آورد.[23] پیامبر وقتی حمنه را دید، چندین بار آیه استرجاع را به زبان آوردند، چون حمنه سؤال میکرد برای چه کسی؟ پیامبر برای بار اول و دوم نام حمزه دایی او و برادرش را ذکر کرد و مرتبه سوم گفت: همسرت مصعب! حمنه تا این را شنید: صدا زد وا بر اندوه من.[24]
رمان
نوشتار اصلی: وقتی دلی
وقتی دلی رمانی به زبان فارسی است که به شرح زندگانی مصعب بن عمیر میپردازد. محمد حسن شهسواری این رمان را نوشته و در 1391ش چاپ شده است.
پانویس
1. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج4، ص1473؛ الاصابه، ج6، ص98
2. پرش به بالا↑ انساب الاشراف، ج9، ص405
3. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج4، ص1474؛ انساب الاشراف، ج9، ص405
4. پرش به بالا↑ اسدالغابه، ج6، ص134
5. پرش به بالا↑ اسدالغابه، ج4، ص406؛ الاصابه، ج6، ص98؛ انساب الاشراف، ج9، ص405
6. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج4، ص1474
7. پرش به بالا↑ الاصابه، ج6، ص98
8. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج2، ص602؛ اسدالغابه، ج1، ص112، ج2، ص221،ج3، ص46؛ الاصابه، ج1، ص234، ج3، صص71
9. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج3، ص198؛ اسدالغابه، ج3، ص720؛ الاصابه، ج6، ص98؛ امتاع الاسماع، ج1، صص52
10. پرش به بالا↑ الاستعیاب، ج4، ص1473؛ البدایه و النهایه، ج3، ص173
11. پرش به بالا↑ استیعاب، ج2، ص426؛ اسدالغابه، ج1، ص572؛ الاصابه، ج2، ص200؛ انساب الاشراف، ج9، ص408؛ البدایه و النهایه، ج3، صص227
12. پرش به بالا↑ انساب الاشراف، ج9، ص408
13. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص155؛ الاستیعاب، ج4، ص1475؛ الاصابه، ج4، ص575
14. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص140.
15. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص225؛ الاستیعاب، ج4، ص1475؛ البدایه و النهایه، ج4، صص15
16. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص238-239؛ انساب الاشراف، ج9، ص408
17. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص246؛ انساب الاشراف، ج1، ص323
18. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص313؛ انساب الاشراف، ج9، ص409؛ البدایه و النهایه، ج4، صص25
19. پرش به بالا↑ انساب الاشراف، ج9، ص409-410
20. پرش به بالا↑ انساب الاشراف، ج9، ص410؛ امتاع الاسماع، ج1، ص174
21. پرش به بالا↑ الاستیعاب، ج4، ص1474؛ اسدالغابه، ج4، ص406؛ انساب الاشراف، ج9، صص410
22. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص311؛ انساب الاشراف، ج9، ص410
23. پرش به بالا↑ ترجمه المغازی، ص211؛ الاستیعاب، ج4، ص1813؛ انساب الاشراف، ج9، صص410
24. پرش به بالا↑ المغازی، ج1، ص291؛ انساب الاشراف، ج11، ص192؛ امتاع الاسماع، ج1، صص169
منابع
ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،دارالجیل، ط الأولی، 1412/1992.
ابن اثیر، أسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، 1409/1989.
واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الأعلمی، ط الثالثه، 1409/1989.
ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، 1415/1995.
بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الأولی، 1417/1996.
مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، بیروت، 1420/1999.
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407/ 1986.
تاریخ: شنبه , 01 بهمن 1401 (08:31)
- گزارش تخلف مطلب