امروز جمعه 31 فروردین 1403 http://tarikh.cloob24.com
0

آنچه در پی می‌آید بیان 100 خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم(ص)است که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماعی و سبک زندگی آن حضرت می‌باشد.

بی‌شک تأسی به سیره و سنت آن حضرت براساس آیه‌‌کریمه «و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.

1- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.

2- در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.

3- نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.

4- هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.

5- وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.

6- با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.

7- هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.

8- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.

9- چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.

10- سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.

11- هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.

12- چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.

13- با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.

14- در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.

15- هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.

16- در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.

17- هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.

18- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.

19- اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.

20- اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.

۲۱- کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.

۲۲- هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.

۲۳- هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.

۲۴- پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.

۲۵- چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنین مي گويند؟»

۲۶- با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.

۲۷- دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.

۲۸- هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.

۲۹- بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.

۳۰- به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.

۳۱- کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.

۳۲- آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي‌گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.

۳۳- هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.

۳۴- هرگز کسي را حقير نمي شمرد.

۳۵- هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.

۳۶- هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.

۳۷- هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.

۳۸- از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.

۳۹- هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.

۴۰- بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.

۴۱- از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.

۴۲- سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.

۴۳- اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.

۴۴- با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.

۴۵- در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.

۴۶- ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.

۴۷- وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.

۴۸- هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.

۴۹- اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.

۵۰- اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.

۵۱- عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.

۵۲- احدي از محضر او نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.»

۵۳- هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي ميکرد.

۵۴- هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد.

۵۵- پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود.

۵۶- غريبان را خيلي مراعات مي کرد.

۵۷- با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد.

۵۸- همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادي از خدا بردل داشت .

۵۹- چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد.

۶۰- اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد.

۶۱- مزاح مي کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمي زد.

۶۲- نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت.

۶۳- بردباري اش همواره بر خشم او سبقت مي گرفت.

۶۴- از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد.

۶۵- از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت

۶۶- هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود.

۶۷- هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود.

۶۸- در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت.

۶۹- هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد.

۷۰- در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت.

۷۱- روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد.

۷۲-روي زمين مي خوابيد.

۷۳- کفش و لباس را خودش وصله مي کرد.

۷۴- با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست.

۷۵- هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد.

۷۶- هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد.

۷۷- اکثر جامه هاي آن حضرت سفيد بود.

۷۸- چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد.

۷۹- جامه فاخري که داشت مخصوص روز جمعه بود.

۸۰- در هنگام کفش و لباس پوشيدن هميشه از سمت راست آغاز مي کرد.

۸۱- ژوليده مو بودن را کراهت مي دانست.

۸۲- هميشه خوشبو بود و بيشترين مخارج آن حضرت براي خريدن عطر بود.

۸۳- هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک مي زد.

۸۴- نور چشم او در نماز بود و آسايش و آرامش خود را در نماز مي يافت.

۸۵- ايام سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه مي داشت.

۸۶- هرگز نعمتي را مذمت نکرد.

۸۷- اندک نعمت خداوند را بزرگ مي شمرد.

۸۸- هرگز از غذايي تعريف نکرد يا از غذايي بد نگفت.

۸۹- موقع غذا هرچه حاضر مي کردند ميل مي فرمود.

۹۰- در سر سفره از جلوي خود غذا تناول مي فرمود.

۹۱- بر سر غذا از همه زودتر حاضر مي شد و از همه ديرتر دست مي کشيد.

۹۲- تا گرسنه نمي شد غذا ميل نمي کرد و قبل از سير شدن منصرف مي شد.

۹۳- معده اش هيچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.

۹۴- در غذا هرگز آروغ نزد.

۹۵- تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمي خورد.

۹۶- بعد از غذا دستها را مي شست و روي خود مي کشيد.

۹۷- وقت آشاميدن سه جرعه آب مي نوشيد؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.

۹۸- از دوشيزگان پرده نشين با حياتر بود.

۹۹- چون مي خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه مي خواست.

۱۰۰- اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي کرد: بخشي براي خدا، بخشي براي خانواده و بخشي براي خودش بود و وقت خودش را نيز با مردم قسمت مي کرد.

منبع: کتاب «منتهي الآمال» محدث قمي و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسي

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه